متن عربی حدیث
حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ صَالِحٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ بْنِ مَسْعُودٍ، أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ، أَخْبَرَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بَعَثَ بِكِتَابِهِ رَجُلاً، وَأَمَرَهُ أَنْ يَدْفَعَهُ إِلَى عَظِيمِ الْبَحْرَيْنِ، فَدَفَعَهُ عَظِيمُ الْبَحْرَيْنِ إِلَى كِسْرَى، فَلَمَّا قَرَأَهُ مَزَّقَهُ. فَحَسِبْتُ أَنَّ ابْنَ الْمُسَيَّبِ قَالَ فَدَعَا عَلَيْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنْ يُمَزَّقُوا كُلَّ مُمَزَّقٍ.
ترجمه فارسی
از عبدالله بن عباس (رضی الله عنهما) روایت است که به او خبر داد:
رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) نامهای را توسط مردی فرستادند و به او فرمان دادند که آن را به حاکم بحرین بدهد. پس حاکم بحرین آن را به کسری (پادشاه ایران) رساند.
هنگامی که کسری نامه را خواند، آن را پاره کرد.
(راوی میگوید) گمان میکنم که ابن مسیب گفت: «پس رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) بر آنان (ایرانیان) نفرین کردند که به طور کامل تکه تکه و پراکنده شوند.»
شرح کوتاه
این حدیث کوتاه، یک رویداد تاریخی بسیار مهم و پر از عبرت را بیان میکند.
۱. دعوت جهانی پیامبر (صلی الله علیه وسلم):
پس از صلح حدیبیه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) مرحله جدیدی از دعوت خود را آغاز کردند که به "دعوت جهانی" مشهور است. ایشان نامههایی را برای پادشاهان و امپراتوران بزرگ آن زمان، از جمله قیصر روم، مقوقس مصر، نجاشی حبشه و کسری (خسرو پرویز)، پادشاه ساسانی ایران، فرستادند و آنها را به دین اسلام دعوت کردند. این حدیث، داستان نامه ارسال شده برای پادشاه ایران را روایت میکند.
۲. واکنش متکبرانه کسری (پادشاه ایران):
فَلَمَّا قَرَأَهُ مَزَّقَهُ (هنگامی که آن را خواند، پارهاش کرد): برخلاف برخی از پادشاهان دیگر مانند هرقل (قیصر روم) که با نامه پیامبر با احترام و تحقیق برخورد کرد، واکنش خسرو پرویز، اوج تکبر و تحقیر بود. او نه تنها دعوت به حق را نپذیرفت، بلکه با پاره کردن نامه، به فرستنده آن یعنی پیامبر خدا، اهانت کرد.
در روایات تاریخی آمده است که او از اینکه نام پیامبر (صلی الله علیه وسلم) قبل از نام او در نامه نوشته شده بود، خشمگین شده بود. این عمل او، نشانه غرور و خودبزرگبینی یک حاکم مستبد بود که تحمل شنیدن هیچ سخن حقی را نداشت.
۳. نفرین پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و تحقق آن:
فَدَعَا عَلَيْهِمْ... أَنْ يُمَزَّقُوا كُلَّ مُمَزَّقٍ (پس بر آنان نفرین کردند که کاملاً تکه تکه شوند): نفرین پیامبر (صلی الله علیه وسلم) یک واکنش از روی عصبانیت شخصی نبود، بلکه دعایی بود که در پاسخ به اهانت به جایگاه نبوت و دعوت الهی انجام شد.
مجازات متناسب با جرم: مجازات دقیقاً متناسب با جرم بود. همانطور که کسری نامه پیامبر را "پاره کرد"، پیامبر نیز از خدا خواست که ملک و پادشاهی او "پاره پاره" و متلاشی شود.
تحقق تاریخی نفرین: این نفرین به شکلی شگفتانگیز به حقیقت پیوست:
مدت کوتاهی پس از این واقعه، خود خسرو پرویز به دست پسرش، شیرویه، به طرز فجیعی کشته شد و این آغاز فروپاشی داخلی امپراتوری ساسانی بود.
در سالهای بعد، ایران دچار آشوبهای سیاسی شدید و جنگهای داخلی شد و پادشاهان یکی پس از دیگری به سرعت عوض میشدند.
در نهایت، در دوران خلافت عمر بن خطاب (رضی الله عنه)، ارتش قدرتمند مسلمانان، امپراتوری از هم پاشیده ساسانی را فتح کرد و پادشاهی آنها برای همیشه "تکه تکه" و نابود شد.
پیام و نتیجه حدیث
این حدیث، یک درس عبرت بزرگ برای تمام حاکمان و قدرتمندان در طول تاریخ است.
عاقبت تکبر: سرانجامِ تکبر و رویارویی با دعوت حق، چیزی جز نابودی و خواری نیست.
صدق نبوت پیامبر: تحقق دقیق این نفرین، یکی از دلایل صدق نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) و نشانهای از قدرت خداوند در حمایت از فرستاده خود است.
تفاوت واکنشها: این حدیث در کنار حدیث هرقل، دو رویکرد متفاوت در برابر حقیقت را نشان میدهد: رویکرد تحقیق و تفکر (هرقل) و رویکرد تکبر و انکار (کسری)، که هر کدام سرانجامی متفاوت را برای صاحبش رقم زد.
منبع: کتاب صحیح بخاری ، باب العلم , حدیث شماره 6
دیدگاهتان را بنویسید